آغازی نو لازم است... حرکت باید کرد... نشستهایم و چشم انتظار معجزه هستیم، بعضیهایمان هم در آرزوی جنگ و حمله نظامی به ایران... احتمالاً اگر حرکت سال 88 نبود، همان روال قدیمی را میگذراندیم... چرا چشم انتظار دیگران هستیم؟... اگر قرار است کاری انجام شود، چه بهتر که این کار را خودمان شروع کنیم... میرحسین موسوی جرقهای برای شروع این حرکت بود... حالا که میرحسین نیست، یعنی همه چیز تمام شده است؟... آیا آن جنبش زیبا و مردمی باید چنین سرانجامی داشته باشد؟... پس آن همه خون دل و اشک چه میشود؟... فعالیت و کار در شبکههای اجتماعی خوب است، اما در حد کافی و برای اطلاعرسانی مناسب. دلخوش کردن به محیط مجازی و افراط در آن فقط باعث ایجاد توهم و فاصله گرفتن از جامعه و دنیای واقعی میشود... الکی هم از دیگران انتظار نداشته باشیم. هر کسی در اندازه و توان خودش. چه ایرانیان داخل کشور و چه ایرانیان خارج از کشور. به جای فریادها و شعارهای احساسی کار کنیم. حالا میخواهد در دنیای مجازی باشد یا دنیای واقعی... ما همه با هم هستیم... به امید پیروزی و سربلندی ایران و ایرانیان.
۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه
۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه
گروه فنی بالاترین، لطفاً این اشکال بخش لینکهای نظرداده و رایداده را حل کنید
تنها کاربر میتواند این صفحه را ببیند... چند وقتی است که هنگام بررسی دو صفحه لینکهای نظرداده و لینکهای رایداده کاربران این پیغام نمایش داده میشود و تنها دو صفحه قابل بررسی هستند. یعنی بیشتر از دو صفحه را نمیتوان دید و به محض کلیک بر روی صفحات بعدی به صفحه لینکهای داغ برگشته و آن پیغام دیده میشود. اول فکر میکردم مشکل با وارد شدن به سایت با حساب کاربری حل خواهد شد، اما دیدم که به آن ربطی ندارد. به هر حال اگر بحث امنیت مطرح است و میخواهید این ایده را پیادهسازی و اجرا کنید، حداقل آن را بعد از پیادهسازی کامل اجرا کنید و نه با این همه اشکال و باگ که کاربران را از استفاده از این بخش محروم ساخته است. همچنین در حالت کلی ایده جالبی نیست. چرا خوانندگان غیرعضو نباید به این بخشها دسترسی داشته باشند؟ بسیاری از افراد پیگیر نظرات بعضی از کاربران هستند و همه ایشان هم حساب کاربری ندارند. بعد هم نظرات کاربران چیزی است که در پای لینکها دیده میشوند و اصولاً چه نیازی به این کار است؟ حالا ممکن است بعضی از کاربران دچار مشکلات امنیتی شده باشند که راه حل بهتر این است که نظرات مورد نظرشان توسط بالایاران حذف شود. البته نظراتی که واقعاً به نوعی حریم و اطلاعات شخصی این افراد را دچار اشکال کرده باشد. یعنی یک گزینه درخواست حذف نظر و یا امکان فنی دیگری برای این کار در نظر بگیرید. به هر حال رایها و نظرات کاربران بالاترین بخشی از کارنامه کار و فعالیت ایشان در بالاترین است و دلیل خاصی برای پنهانسازی نیست. مگر اینکه از این طریق یا بالاترین دچار مشکل شده باشد و یا بخش قابل توجهی از کاربران. امید است که به این موضوع رسیدگی شود.
۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه
۲۲ خرداد: سبز و غیرسبز نداریم، همه ایرانی هستیم، ما همه با هم هستیم
بیایید کشورمان «ایران» را پس بگیریم...
همه ما آرزوی داشتن یک ایران آباد، آزاد و زیبا را داریم. یعنی آیندهای روشن برای میهن دوستداشتنی خودمان. یعنی ایران برای ایرانیان. اما این آرزو آسان بدست نمیآید. برای رسیدن به این آرزو باید همیشه در کنار هم باشیم. باید دست به دست هم دهیم و ایران را بسازیم. درست است که همه ما دارای عقاید و اندیشههایی هستیم که گاهی از زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند. اما سرنوشت همهی ما به هم گره خورده است. چون ما همه اعضای یک خانواده بزرگ به نام ایران هستیم. هیچ فرد یا گروهی از دیگران جدا نیست. نمیگویم که همه بیاییم و به یک ساز برقصیم. بلکه با هم همکاری، همفکری و همدلی داشته باشیم. سبز یا غیرسبز، مذهبی یا بیمذهب، سنی یا شیعه و بالاخره از هر گروهی که هستید (با هر اندیشه، عقیده و گرایش فکری)، باید برای رسیدن به خواستههای مشترک و خواستههای گروهی خود یا هم همکاری کنیم. چون آینده ایران در با هم بودن همه ما است. تنها در این صورت پیروز میشویم و ایران میشود ایران. ما همه با هم هستیم.
همه ما آرزوی داشتن یک ایران آباد، آزاد و زیبا را داریم. یعنی آیندهای روشن برای میهن دوستداشتنی خودمان. یعنی ایران برای ایرانیان. اما این آرزو آسان بدست نمیآید. برای رسیدن به این آرزو باید همیشه در کنار هم باشیم. باید دست به دست هم دهیم و ایران را بسازیم. درست است که همه ما دارای عقاید و اندیشههایی هستیم که گاهی از زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند. اما سرنوشت همهی ما به هم گره خورده است. چون ما همه اعضای یک خانواده بزرگ به نام ایران هستیم. هیچ فرد یا گروهی از دیگران جدا نیست. نمیگویم که همه بیاییم و به یک ساز برقصیم. بلکه با هم همکاری، همفکری و همدلی داشته باشیم. سبز یا غیرسبز، مذهبی یا بیمذهب، سنی یا شیعه و بالاخره از هر گروهی که هستید (با هر اندیشه، عقیده و گرایش فکری)، باید برای رسیدن به خواستههای مشترک و خواستههای گروهی خود یا هم همکاری کنیم. چون آینده ایران در با هم بودن همه ما است. تنها در این صورت پیروز میشویم و ایران میشود ایران. ما همه با هم هستیم.
۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه
مدیریت گرامی بالاترین، لطفاً اول بخوانید، بعد اگر دلتان خواست هم لینک را حذف کنید و هم حساب من را ببندید
شاید این نوشته من هم از نظر شما تخلف محسوب شود و هم لینک و هم خود من را به سرعت برق و باد حذف کنید. اما فقط دوست دارم پاسختان را بشنوم. پاسخی که خیلیها منتظر آن هستند... آیا به عنوان یکی از کاربران بالاترین حق سوال پرسیدن از شما، بالایاران و گردانندگان بالاترین را دارم یا نه؟ خواهش میکنم پاسخگو باشید... من امروز صبح متوجه شدم که حساب تعداد قابل توجهی از کاربران بالاترین بسته شده است و پیغام زیر در صفحه شخصی ایشان نمایش داده میشود:
«حساب این کاربر در بالاترین بدلیل عدم رعایت قوانین استفاده از بالاترین بسته شده است.»
آیا این شوخی است یا جدی؟ من حدود یک ماه است که بنا به دلایلی در بالاترین فعالیتی نداشتهام. نه ارسال لینک، نه نظر و نه رأی. در حال حاضر هم فقط به خاطر این رخداد و اتفاقی که افتاده است، این نوشته را مینویسم و به بالاترین ارسال میکنم. چون واقعاً برایم جای پرسش و سوال است. خیلی از این کاربرانی هم که حسابشان بسته شده است، بیش از دو هفته است که اصلاً در بالاترین حضور نداشتهاند. از شما خواهش میکنم که اگر برای کاربران بالاترین احترام و ارزش قائل هستید، دلایل کار خود را به صورت کامل، مبسوط و روشن توضیح دهید. این چه رفتاری است که در پیش گرفتهاید؟
آیا جرم و گناه این افراد اعتراض و انتقاد به روشهای مدیریتی شما در این چند وقت اخیر بوده است؟ آیا نام این کار تعامل و همکاری با کاربران است؟ خیلی از ایشان کاربرانی بودهاند که کلی از وقت و انرژی خود را پای بالاترین و برای کمک به آن صرف کردهاند. آیا این پاسخ کارهای ایشان است؟
دوباره عبارت آغازین نوشته خودم را تکرار میکنم: شاید این نوشته من هم از نظر شما تخلف محسوب شود و هم لینک و هم خود من را به سرعت برق و باد حذف کنید. اما فقط دوست دارم پاسختان را بشنوم. پاسخی که خیلیها منتظر آن هستند. متشکرم.
«حساب این کاربر در بالاترین بدلیل عدم رعایت قوانین استفاده از بالاترین بسته شده است.»
آیا این شوخی است یا جدی؟ من حدود یک ماه است که بنا به دلایلی در بالاترین فعالیتی نداشتهام. نه ارسال لینک، نه نظر و نه رأی. در حال حاضر هم فقط به خاطر این رخداد و اتفاقی که افتاده است، این نوشته را مینویسم و به بالاترین ارسال میکنم. چون واقعاً برایم جای پرسش و سوال است. خیلی از این کاربرانی هم که حسابشان بسته شده است، بیش از دو هفته است که اصلاً در بالاترین حضور نداشتهاند. از شما خواهش میکنم که اگر برای کاربران بالاترین احترام و ارزش قائل هستید، دلایل کار خود را به صورت کامل، مبسوط و روشن توضیح دهید. این چه رفتاری است که در پیش گرفتهاید؟
آیا جرم و گناه این افراد اعتراض و انتقاد به روشهای مدیریتی شما در این چند وقت اخیر بوده است؟ آیا نام این کار تعامل و همکاری با کاربران است؟ خیلی از ایشان کاربرانی بودهاند که کلی از وقت و انرژی خود را پای بالاترین و برای کمک به آن صرف کردهاند. آیا این پاسخ کارهای ایشان است؟
دوباره عبارت آغازین نوشته خودم را تکرار میکنم: شاید این نوشته من هم از نظر شما تخلف محسوب شود و هم لینک و هم خود من را به سرعت برق و باد حذف کنید. اما فقط دوست دارم پاسختان را بشنوم. پاسخی که خیلیها منتظر آن هستند. متشکرم.
۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه
«بالاترینیها» سرمایه واقعی بالاترین هستند
ارزش بالاترین به بالاترینیها است... پارسال در چنین روزی دعوت نامه بالاترین به دستم رسید، حسابی ذوق مرگ! شدم. سریع ثبت نام کردم و بعد از ثبت نام داستان زندگی من در بالاترین شروع شد و تا به امروز ادامه دارد. بالاترین به من خیلی کمک کرده است تا بتوانم عقاید و اندیشههای خودم را با دیگران در میان گذاشته و بحث و تبادل نظر کنیم. بالاترین یک دوست و رسانه خوب برای من بوده است. یک تشکر ویژه از این لحاظ به بالاترین و مدیران آن بدهکارم. اما ارزشمندترین بخش بالاترین برای من کاربران بالاترین هستند.
کاربرانی که انرژی و زمان زیادی را صرف پیدا کردن مطالب خواندنی، نوشتن مطلب (وبلاگ نویسان)، ترجمه مطالب و تولید محتوا به شکلهای مختلف میکنند و با ارسال آن به بالاترین هم به بالاترین رونق میبخشند و هم دیگران را در داشتههای خود سهیم میکنند. زیبایی بالاترین همین است. مفهوم Social Bookmarking در دنیای وب و اینترنت.
یکی از اصلی ترین دلایل حضور و فعالیت من در بالاترین (فارغ از بحث اعتیاد و بالامعتاد بودن)، بالاترینیها یا همان کاربران بالاترین هستند. چون تنوع عقاید، اندیشهها، نوشتهها و لینکهای ارسالی و تلاش و زحمات کاربران باعث میشود که جامعه بالاترین یکنواخت نباشد و برای خیلی از افراد زمینه فعالیت در بخشهای مختلف وجود داشته باشد. البته قطعاً امکانات بیشتری مورد نیاز است که باید در برنامه کاری و توسعه بالاترین لحاظ شود و مورد توجه مدیران آن قرار بگیرد.
همکاری دو طرفه و تعامل کاربران بالاترین با تیم مدیریت بالاترین و بالعکس، راه پیشرفت این جامعه مجازی و شبکه اجتماعی است که باید هم توسط ما (بالاترینیها) و هم توسط مدیریت بالاترین مورد توجه قرار گیرد. به امید پیشرفت این رسانه خوب ایرانی و به امید پیشرفت و آزادی ایران عزیز...
کاربرانی که انرژی و زمان زیادی را صرف پیدا کردن مطالب خواندنی، نوشتن مطلب (وبلاگ نویسان)، ترجمه مطالب و تولید محتوا به شکلهای مختلف میکنند و با ارسال آن به بالاترین هم به بالاترین رونق میبخشند و هم دیگران را در داشتههای خود سهیم میکنند. زیبایی بالاترین همین است. مفهوم Social Bookmarking در دنیای وب و اینترنت.
یکی از اصلی ترین دلایل حضور و فعالیت من در بالاترین (فارغ از بحث اعتیاد و بالامعتاد بودن)، بالاترینیها یا همان کاربران بالاترین هستند. چون تنوع عقاید، اندیشهها، نوشتهها و لینکهای ارسالی و تلاش و زحمات کاربران باعث میشود که جامعه بالاترین یکنواخت نباشد و برای خیلی از افراد زمینه فعالیت در بخشهای مختلف وجود داشته باشد. البته قطعاً امکانات بیشتری مورد نیاز است که باید در برنامه کاری و توسعه بالاترین لحاظ شود و مورد توجه مدیران آن قرار بگیرد.
همکاری دو طرفه و تعامل کاربران بالاترین با تیم مدیریت بالاترین و بالعکس، راه پیشرفت این جامعه مجازی و شبکه اجتماعی است که باید هم توسط ما (بالاترینیها) و هم توسط مدیریت بالاترین مورد توجه قرار گیرد. به امید پیشرفت این رسانه خوب ایرانی و به امید پیشرفت و آزادی ایران عزیز...
۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه
دوستان گرامی! بلوچ و بلوچستان را تنها رها نکنید، ایران فقط تهران نیست
آن شعار فراموش نشدنی پارسال را یادتان هست؟ شعار زیبای ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت... بلوچ هم ایرانی است... یکی از خودمان... پس لطفاً آرمانها وشعارهای خودمان را فراموش نکنیم... چه بسیار جوانانی که در سراسر ایران مانند ندا آقا سلطان بودند و برای آزادی ایران از جان خود گذشتند... دوستان سبزاندیش... بچههای خوب جنبش سبز... ایرانیان... ای انسانها... نمیدانم این قصه تلخ و سراسر غصه را از کجا شروع کنم... باز حادثه تلخی در زاهدان رخ داد و دوباره نگاهها به سمت یکی از فراموش شده ترین مناطق ایران جلب شد. منطقهای که مگر با چنین اخباری در صدر کانون توجهات بقیه مردم ایران قرار بگیرد. در غیر این صورت کسی به جزء مردم دردمند این منطقه و افرادی که از نزدیک درد و رنج بلوچ را دیده و لمس کردهاند، از این مردم و این منطقه نه خبری دارد و نه حالی میپرسد. شاید اگر بلوچ و بلوچستان را مظلومترین گروه و منطقه ایران بنامم، زیاد به بیراهه نرفته باشم.
سالهای سال است که بلوچ گرفتار تبعیض و ظلم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و ... است. اما اصالت خودش یعنی ایران و ایرانی بودن را رها نکرده است. چون ایران را دوست دارد. چون خودش را ایرانی میداند. اما چنان بلایی بر سر این قوم متمدن، با فرهنگ و اصیل ایرانی آوردهاند که تن او را به شدت زخمی و مجروح کرده است. خیلی از جوانان و نوجوانان بلوچ، فرزندان رشید ایران زمین، گلهای تازه شکفتهای بودند که به دست نامردان روزگار و دشمنان ایران و ایرانی کشته و شهید شدهاند. درست مانند خواهر شهیدمان ندا آقا سلطان. چه بسیار مادرانی که در این منطقه داغدار فرزندان خود شدهاند و رنج، غم و اندوه از دست دادن فرزندان خود را تحمل میکنند. درست مانند مادر ندا.
در زمان جنگ ایران - عراق، جوانان زیادی از این استان و منطقه بدون هیچ چشم داشتی و به خاطر ایران به جبهههای جنگ رفتند. مانند بقیه مردم ایران. مانند خیلی از کسانی که آن روزها، از همه چیز خود برای ایران و ایرانی گذشتند. خیلی از دور افتاده ترین روستاهای این استان دارای چند شهید است. اما امروز همان روستا هیچ چیزی ندارد، به جزء تابلویی از نام شهیدان خود.
پارسال و در هنگام انتخاب، اکثریت مطلق مردم بلوچ، به خصوص جوانان آزاد اندیش بلوچ، سبز بودند و رأی سبز خود را همراه با بقیه مردم ایران نوشتند. بعد از بیست و دوم خرداد، مردم بلوچ به شدت پیگیر اخبار و حرکت آزادی خواهانه مردم تهران از طریق ماهواره و رسانههایی چون صدای آمریکا (VOA) و BBC بودند. همدلی و اتحاد بهترین، بزرگترین و ارزشمندترین کاری بود که از دست این مردم بر میآمد و آن را نسبت به سایر هموطنان خود به خصوص مردم تهران به خوبی نشان دادند. چه بسیار اشکهایی که با دیدن تصاویر صورت خونین و مظلوم ندا آقا سلطان و فیلم شهادت او، از چشمان خواهران و مادران بلوچ و هموطن ندا جاری شد... چه بسیار جوانان بلوچی که دوست داشتند، دست در دست مردم تهران، علیه ظلم و ستم مبارزه کنند و فریاد بزنند و ...
اما قصدم از نوشتن این مطلب چه بود. میخواستم بگویم که کوچکترین کاری که از دست ما بر میآید، این است که حداقل هموطنان بلوچ خود را در فضای مجازی و رسانههایی چون بالاترین تنها نگذاریم. به یادشان باشیم و اگر توانستیم در حمایت از ایشان هر کاری که از دستمان بر میآید، انجام دهیم و دریغ نورزیم. اینجاست که شعارهای زیبایمان معنی و مفهوم پیدا میکند: ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت...
سالهای سال است که بلوچ گرفتار تبعیض و ظلم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و ... است. اما اصالت خودش یعنی ایران و ایرانی بودن را رها نکرده است. چون ایران را دوست دارد. چون خودش را ایرانی میداند. اما چنان بلایی بر سر این قوم متمدن، با فرهنگ و اصیل ایرانی آوردهاند که تن او را به شدت زخمی و مجروح کرده است. خیلی از جوانان و نوجوانان بلوچ، فرزندان رشید ایران زمین، گلهای تازه شکفتهای بودند که به دست نامردان روزگار و دشمنان ایران و ایرانی کشته و شهید شدهاند. درست مانند خواهر شهیدمان ندا آقا سلطان. چه بسیار مادرانی که در این منطقه داغدار فرزندان خود شدهاند و رنج، غم و اندوه از دست دادن فرزندان خود را تحمل میکنند. درست مانند مادر ندا.
در زمان جنگ ایران - عراق، جوانان زیادی از این استان و منطقه بدون هیچ چشم داشتی و به خاطر ایران به جبهههای جنگ رفتند. مانند بقیه مردم ایران. مانند خیلی از کسانی که آن روزها، از همه چیز خود برای ایران و ایرانی گذشتند. خیلی از دور افتاده ترین روستاهای این استان دارای چند شهید است. اما امروز همان روستا هیچ چیزی ندارد، به جزء تابلویی از نام شهیدان خود.
پارسال و در هنگام انتخاب، اکثریت مطلق مردم بلوچ، به خصوص جوانان آزاد اندیش بلوچ، سبز بودند و رأی سبز خود را همراه با بقیه مردم ایران نوشتند. بعد از بیست و دوم خرداد، مردم بلوچ به شدت پیگیر اخبار و حرکت آزادی خواهانه مردم تهران از طریق ماهواره و رسانههایی چون صدای آمریکا (VOA) و BBC بودند. همدلی و اتحاد بهترین، بزرگترین و ارزشمندترین کاری بود که از دست این مردم بر میآمد و آن را نسبت به سایر هموطنان خود به خصوص مردم تهران به خوبی نشان دادند. چه بسیار اشکهایی که با دیدن تصاویر صورت خونین و مظلوم ندا آقا سلطان و فیلم شهادت او، از چشمان خواهران و مادران بلوچ و هموطن ندا جاری شد... چه بسیار جوانان بلوچی که دوست داشتند، دست در دست مردم تهران، علیه ظلم و ستم مبارزه کنند و فریاد بزنند و ...
اما قصدم از نوشتن این مطلب چه بود. میخواستم بگویم که کوچکترین کاری که از دست ما بر میآید، این است که حداقل هموطنان بلوچ خود را در فضای مجازی و رسانههایی چون بالاترین تنها نگذاریم. به یادشان باشیم و اگر توانستیم در حمایت از ایشان هر کاری که از دستمان بر میآید، انجام دهیم و دریغ نورزیم. اینجاست که شعارهای زیبایمان معنی و مفهوم پیدا میکند: ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت...
۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه
اعتیاد به بالاترین: من یک «بالامعتاد» هستم
حدود یک سال است که به بالاترین معتاد شدهام... نمیدانم چرا هر بار که به بالاترین سر میزنم و یا وارد آن میشوم (Log in)، فکر میکنم که مانند معتادی هستم که مشغول تزریق است و یا پای بساط منقل و وافور نشسته است... تا قبل از عضویت در بالاترین و زمانی که فقط خواننده مطالب این وب سایت بودم، همیشه با خودم میگفتم: مگر بالاترین چه چیز خاصی دارد که ملت برای عضویت و فعالیت در آن، سر و دست میشکنند؟ از میزان علاقه و فعالیت بعضی از کاربران تعجب میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم هم وارد این گود شوم. یک دعوت نامه عضویت به دستم رسید و ثبت نام کردم. بعد از چند روز فعالیت تازه حساب کار دستم آمد و خودم هم گرفتار شدم! تبدیل به یکی از کاربرانی شدم که شاید میزان فعالیتم از نظر بعضی از دوستان، کاربران و خوانندگان به میزان زیادی افراطی است. شاید هم عادی باشد.
بارها غزل خداحافظی خواندهام و حتی به میزان چند روز، یک هفته، دو هفته و تا یک ماه در بالاترین فعالیت نکردهام. اما دوباره برگشتهام. البته بعضی از این وقفهها و عدم حضورها جنبه شخصی و نه ترک «اعتیاد به بالاترین» داشته است.
بالاترین و جامعه بالاترینی به بخشی از زندگی من و زندگی اینترنتی من تبدیل شده است. میزان علاقهای که به بالاترین دارم، به هیچ وجه قابل مقایسه با بقیه وب سایتها، وبلاگها و امکانات دنیای وب و اینترنت نیست. یعنی اعتیاد به وب سایتهایی مانند فیس بوک و امثال آن را مدتها است که کنار گذاشتهام. یا به این وب سایتها سر نمیزنم و یا هر چند ماه یک بار آن هم فقط برای جلوگیری از حذف و پاک شدن خودکار حساب کاربری به دلیل عدم فعالیت در آن وب سایت. اما از قرار معلوم جنس بالاترین خیلی خوب و مرغوب است و غیرقابل ترک کردن! دلیل اصلی اعتیاد من به بالاترین، میزان و حجم بالای اطلاعات و اخباری است که در این وب سایت ارسال میشود. یعنی تشنه این جنبه بالاترین هستم. به خصوص اینکه این اطلاعات را کاربران بالاترین تهیه میکنند. یعنی اعم از تولید محتوا که کار وبلاگ نویسان و صاحب نظران است، کار ترجمه و یا پیدا کردن نوشتهها، مطالب، عکسها، ویدیوها و سایر موارد. یک شبکه اجتماعی، یک وب سایت اشتراک گذاشتن محتوا و یک رسانه وب دو جذاب و دوست داشتنی.
شاید خیلی از کاربران و خوانندگان بالاترین مانند من باشند. حالا نه شبیه من، بلکه از جنبههای دیگر. به هر حال شاید روزی از بالاترین بروم و یا میزان فعالیت خود را متعادل و محدود کنم. اما فعلاً و در حال حاضر همین بالامعتادی را عشق است. اسیرتم...
بارها غزل خداحافظی خواندهام و حتی به میزان چند روز، یک هفته، دو هفته و تا یک ماه در بالاترین فعالیت نکردهام. اما دوباره برگشتهام. البته بعضی از این وقفهها و عدم حضورها جنبه شخصی و نه ترک «اعتیاد به بالاترین» داشته است.
بالاترین و جامعه بالاترینی به بخشی از زندگی من و زندگی اینترنتی من تبدیل شده است. میزان علاقهای که به بالاترین دارم، به هیچ وجه قابل مقایسه با بقیه وب سایتها، وبلاگها و امکانات دنیای وب و اینترنت نیست. یعنی اعتیاد به وب سایتهایی مانند فیس بوک و امثال آن را مدتها است که کنار گذاشتهام. یا به این وب سایتها سر نمیزنم و یا هر چند ماه یک بار آن هم فقط برای جلوگیری از حذف و پاک شدن خودکار حساب کاربری به دلیل عدم فعالیت در آن وب سایت. اما از قرار معلوم جنس بالاترین خیلی خوب و مرغوب است و غیرقابل ترک کردن! دلیل اصلی اعتیاد من به بالاترین، میزان و حجم بالای اطلاعات و اخباری است که در این وب سایت ارسال میشود. یعنی تشنه این جنبه بالاترین هستم. به خصوص اینکه این اطلاعات را کاربران بالاترین تهیه میکنند. یعنی اعم از تولید محتوا که کار وبلاگ نویسان و صاحب نظران است، کار ترجمه و یا پیدا کردن نوشتهها، مطالب، عکسها، ویدیوها و سایر موارد. یک شبکه اجتماعی، یک وب سایت اشتراک گذاشتن محتوا و یک رسانه وب دو جذاب و دوست داشتنی.
شاید خیلی از کاربران و خوانندگان بالاترین مانند من باشند. حالا نه شبیه من، بلکه از جنبههای دیگر. به هر حال شاید روزی از بالاترین بروم و یا میزان فعالیت خود را متعادل و محدود کنم. اما فعلاً و در حال حاضر همین بالامعتادی را عشق است. اسیرتم...
اشتراک در:
پستها (Atom)