حدود یک سال است که به بالاترین معتاد شدهام... نمیدانم چرا هر بار که به بالاترین سر میزنم و یا وارد آن میشوم (Log in)، فکر میکنم که مانند معتادی هستم که مشغول تزریق است و یا پای بساط منقل و وافور نشسته است... تا قبل از عضویت در بالاترین و زمانی که فقط خواننده مطالب این وب سایت بودم، همیشه با خودم میگفتم: مگر بالاترین چه چیز خاصی دارد که ملت برای عضویت و فعالیت در آن، سر و دست میشکنند؟ از میزان علاقه و فعالیت بعضی از کاربران تعجب میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم هم وارد این گود شوم. یک دعوت نامه عضویت به دستم رسید و ثبت نام کردم. بعد از چند روز فعالیت تازه حساب کار دستم آمد و خودم هم گرفتار شدم! تبدیل به یکی از کاربرانی شدم که شاید میزان فعالیتم از نظر بعضی از دوستان، کاربران و خوانندگان به میزان زیادی افراطی است. شاید هم عادی باشد.
بارها غزل خداحافظی خواندهام و حتی به میزان چند روز، یک هفته، دو هفته و تا یک ماه در بالاترین فعالیت نکردهام. اما دوباره برگشتهام. البته بعضی از این وقفهها و عدم حضورها جنبه شخصی و نه ترک «اعتیاد به بالاترین» داشته است.
بالاترین و جامعه بالاترینی به بخشی از زندگی من و زندگی اینترنتی من تبدیل شده است. میزان علاقهای که به بالاترین دارم، به هیچ وجه قابل مقایسه با بقیه وب سایتها، وبلاگها و امکانات دنیای وب و اینترنت نیست. یعنی اعتیاد به وب سایتهایی مانند فیس بوک و امثال آن را مدتها است که کنار گذاشتهام. یا به این وب سایتها سر نمیزنم و یا هر چند ماه یک بار آن هم فقط برای جلوگیری از حذف و پاک شدن خودکار حساب کاربری به دلیل عدم فعالیت در آن وب سایت. اما از قرار معلوم جنس بالاترین خیلی خوب و مرغوب است و غیرقابل ترک کردن! دلیل اصلی اعتیاد من به بالاترین، میزان و حجم بالای اطلاعات و اخباری است که در این وب سایت ارسال میشود. یعنی تشنه این جنبه بالاترین هستم. به خصوص اینکه این اطلاعات را کاربران بالاترین تهیه میکنند. یعنی اعم از تولید محتوا که کار وبلاگ نویسان و صاحب نظران است، کار ترجمه و یا پیدا کردن نوشتهها، مطالب، عکسها، ویدیوها و سایر موارد. یک شبکه اجتماعی، یک وب سایت اشتراک گذاشتن محتوا و یک رسانه وب دو جذاب و دوست داشتنی.
شاید خیلی از کاربران و خوانندگان بالاترین مانند من باشند. حالا نه شبیه من، بلکه از جنبههای دیگر. به هر حال شاید روزی از بالاترین بروم و یا میزان فعالیت خود را متعادل و محدود کنم. اما فعلاً و در حال حاضر همین بالامعتادی را عشق است. اسیرتم...