از گروه تحریمیها بودم. چون اعتقادی به انتخابات این مدلی نداشتم. آن را در حد یک شعبده بازی و نمایش میدانستم و شرکت در آن را کاملاً بی فایده میدانستم. اما پارسال و در خرداد ماه و بعد از صحبتهایی که با افراد مختلفی در این زمینه داشتم، تصمیم گرفتم که در انتخابات شرکت کنم. هدف من از شرکت در انتخابات گفتن یک "نه بزرگ" به خیلیها و خیلی چیزها بود. حتی با آنکه احتمال تقلب را هم در نظر گرفته بودم، باز هم ناامید نشدم و خیلیها را تشویق کردم که حتماً در انتخابات شرکت کنند. چون هر نتیجهای که کسب میشد، ما بازنده نبودیم (و خودتان هم بهتر میدانید که در نهایت چه کسانی باختند). روز موعود یعنی بیست و دوم خرداد فرا رسید و رأی سبز خودم را نوشتم و کاری را که باید انجام میدادم، به سرانجام رساندم.
فردای آن روز یعنی شنبه، از دیدن نتایج اولیه بسیار ناراحت شدم (با آن که احتمال چنین کاری بود). به خاطر مردم ناراحت بودم. چون هر کسی که فضای رقابت و تبلیغات انتخاباتی را دیده بود و پای صحبت مردم نشسته بود، به خوبی میدانست که چه نتیجهای بعد از پایان انتخابات رقم خواهد خورد و یا انتخابات این گونه به پایان نخواهد رسید.
اما همان روز اتفاقی رخ داد که دوباره امیدوار شدم. فیلمی از اعتراضات مردم تهران از طریق اینترنت به دستم رسید. فیلم را که نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم. باور نمیکردم که بخواهد اعتراضی آن هم در همان روز صورت بگیرد. اما جمعیت زیاد معترضین نشان داد که ایرانی هنوز زنده است و اجازه نمیدهد حق پایمال شود. اشک شوق و امید از چشمانم سرازیر شده بود. وقایع سال 1388 و آن روزها (به خصوص ماه خرداد و روز بیست و پنجم این ماه) به من نشان داد که مردم ایران راه تازهای را انتخاب کردهاند و حضور افرادی مانند من در انتخابات بی فایده نبوده است. راهی که باید مسیر درستی را انتخاب کند و نیازها و خواستههای همه مردم ایران (از هر گروه قومی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و ...) را در نظر بگیرد و به یک نتیجه فراگیر برای همه مردم ایران برسد. آن روزها، روزهایی بودند که به ایران، ایرانی و هموطنان خود افتخار کردم و دوباره ثابت شد که: ما همه با هم هستیم.
فردای آن روز یعنی شنبه، از دیدن نتایج اولیه بسیار ناراحت شدم (با آن که احتمال چنین کاری بود). به خاطر مردم ناراحت بودم. چون هر کسی که فضای رقابت و تبلیغات انتخاباتی را دیده بود و پای صحبت مردم نشسته بود، به خوبی میدانست که چه نتیجهای بعد از پایان انتخابات رقم خواهد خورد و یا انتخابات این گونه به پایان نخواهد رسید.
اما همان روز اتفاقی رخ داد که دوباره امیدوار شدم. فیلمی از اعتراضات مردم تهران از طریق اینترنت به دستم رسید. فیلم را که نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم. باور نمیکردم که بخواهد اعتراضی آن هم در همان روز صورت بگیرد. اما جمعیت زیاد معترضین نشان داد که ایرانی هنوز زنده است و اجازه نمیدهد حق پایمال شود. اشک شوق و امید از چشمانم سرازیر شده بود. وقایع سال 1388 و آن روزها (به خصوص ماه خرداد و روز بیست و پنجم این ماه) به من نشان داد که مردم ایران راه تازهای را انتخاب کردهاند و حضور افرادی مانند من در انتخابات بی فایده نبوده است. راهی که باید مسیر درستی را انتخاب کند و نیازها و خواستههای همه مردم ایران (از هر گروه قومی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و ...) را در نظر بگیرد و به یک نتیجه فراگیر برای همه مردم ایران برسد. آن روزها، روزهایی بودند که به ایران، ایرانی و هموطنان خود افتخار کردم و دوباره ثابت شد که: ما همه با هم هستیم.