من به عنوان بی مذهب، هیچ حق و حقوقی در ایران نداشتهام، ندارم و به نظر میرسد که در آینده هم نخواهم داشت... گناه من و دوستان بی مذهب چیست؟؟؟ ... آیا مردم گناه و جرم بزرگی مرتکب شدهاند که مانند شما نیستند؟ آیا همه باید به ساز شما برقصند، مانند شما باشند و مانند شما فکر کنند؟ آیا انسانیت یعنی همه یک شکل و یکسان باشند؟ آیا ایرانی بودن منحصر به چیزهایی خاص از جمله مذهب است؟ آیا گروههای بی مذهب، دگر اندیش، قومیتها و اقلیتهای مذهبی تا زمانی خوب و ایرانی محسوب میشوند که حرفی از خواستههایشان نزنند، ساکت باشند و حق و حقوقشان به بهانه اتحاد و جلوگیری از تفرقه نادیده گرفته شود؟ آخر این چه اتحاد و وحدتی است که در آن همه باید به جای همدل شدن، همکاری، همفکری و کار گروهی برای رسیدن به خواستههای ملی و گروهی خود (در عین حال همه خودشان باشند و هر کسی عقاید و اندیشههای خودش را داشته باشد)، همه باید حتماً تن به یک اندیشه و عقیده خاص بدهند؟ چرا معیارهای انسانی را ابزار و وسیله کار خود قرار ندهیم؟ چرا ایرانی بودن و هموطن هم بودن معیار کارهای ما نباشد؟ گیرم که گروهی اکثریت مطلق و نسبی جامعه ایران باشند، آیا اصرار این گروه به حذف و حل نمودن دیگران در درون خود، کار درستی است؟ این اتحاد و وحدت نیست. این به معنی "با ما متحد شدن" نیست. این یعنی مانند ما شوید و خود را تبدیل به انسانی مشابه ما کنید تا شاید شما را هم در جمع خودمان بپذیریم. چنین گروهی و با چنین کارهایی حتی اگر زمانی به قدرت برسد، شکست خواهد خورد. چون راهش را درست انتخاب نکرده است و هدف وسیله را برای او توجیه کرده است. برای رسیدن به هدف خود، دیگران را نادیده گرفته است و در خودخواهیهای خودش غرق شده است.
آن گروهی که با چهار تا نظر مخالف، متفاوت و منتقد دچار تفرقه و فروپاشی داخلی شود... آن گروهی که تحمل شنیدن صدای دیگران و خواندن اندیشههای ایشان را ندارد... آن گروهی که فوراً همه را از خود میراند و برای همه حکم صادر میکند و در نهایت محدود به یک اندیشه خاص است ولی ادعای فراگیر بودن، مردمی بودن و ملی دارد، همان بهتر که نباشد. چون دیکتاتوری فردی و درون گروهی در نهایت به دیکتاتوری سراسری ختم خواهد شد.
ایران یعنی مجموعه همه مردمان آن. یعنی همه کسانی که در این کشور زندگی میکنند. همانطوری که اکثریت حق حیات و زندگی دارند، اقلیت هم باید چنین حقوقی داشته باشند و با گروههای بزرگتر و اکثریت برابر باشند. گروههایی که شاید در ظاهر و به صورت اسمی اقلیت باشند اما در واقعیت، در مجموع و به صورت برآیند گروهی، جمعیت چشمگیری از جامعه ایران را تشکیل میدهند.
ای کاش روزی برسد که به جامعه انسان مدار و انسان محور دست بیابیم... ای کاش روزی برسد که همه ایرانی باشند و گروههایی ایرانی تر و خودی محسوب نشوند و بقیه مردم به جرم و گناه دگر اندیش بودن، مذهب متفاوت داشتن، قومیت متفاوت و ... اقلیت، بیگانه، غیر خودی، دشمن و خائن محسوب شوند... ای کاش...